همشهری آنلاین – فاطمه عسگرینیا: در و دیوار مجموعه تجاری از سنگهای گرانیت براق است و انعکاس نور لوسترهای بلند و آویزان از میانه مجتمع، فضای خیره کننده را ایجاد کرده است.
به محض ورود، سر اندر پایمان زیر ذرهبین نگاه نگاهبان مجتمع برانداز میشود. اخمی در هم میکشد و چپچپ نگاه میکند. انگار کاملاً مشخص است اهل خرید از این مرکز نیستیم! کمی جلوتر میرویم. مجموعه ویترین ها تنها با یک یا نهایتاً دو دست لباس دکوربندی شده است. وقتی قصد ورود به یکی از این لباسهای زنانه را داریم با درب قفل روبهرو میشویم. داخل مغازه روی مبل قرمز رنگی، بانویی خواندن روزنامه است و با تکان دادن دست از پذیرش عذرخواهی میکند. تکرار این رفتار از سوی صاحبان یکی دو مغازه دیگر ما را برآن میدارد تا از نگهبانی درباره این رفتار سؤال کنیم. پاسخ این است: «این فروشگاهها شناختهشدهاند و از چهرههای مشهور، درب مغازه را به روی همه باز نمیکنند! »
باورش کمی سخت است، اما حقیقت دارد. راه مجتمع تجاری دیگر در میانه خیابان الهیه میشویم. شکوه معماری این مجموعه هم آدم را اسیر میکند. همینطور که محو تماشای ویترین فروشگاهها هستیم، صحبت چند جوان کمسن و سال درباره قیمت عطرهای یک فروشگاه توجهمان را میکند. به راحتی میشود فهمید که تنها موضوع بیاهمیت برای آنها قیمت میلیونی عطرهای مغازه است. سن و سالی ندارند، اما مبلغی که قرار است بابت یک شیشه عطر اریجینال بپردازند به اندازه سه ماه حقوق یک کارمند ساده است. از سر کنجکاوی وقتی داخل انبار میشوند همراهشان میشویم. عطری که انتخاب کرده «کلایو کریستین نابل کالکشن هفت کویین آنی راک رز» است. قیمت: حدودا ۱۷ میلیون تومان و در فروش فروشگاه پرتخفیف ۱۶ میلیون و ۱۹۷ هزار و ۵۰۰ تومان قیمت خورده است! پسرک با هیجان به دوستانش میگوید مفت است و با تکرار این جمله مغازه مالک را از تصمیمش برای خرید مطمئنتر میکند. فروشنده با لبخند تعارف میزند و شروع میکند به معرفی برندهای خوب از عطرهایی که دارد. اما در میان این پرزنت عطرها اشارههای هم به قیمت آنها میکند و میگوید: پیشنهاد میکنم کلایو کریستین اورجینال کالکشن نو و را امتحان کنید. مطمئن باشید تجربه متفاوتی خواهد داشت. قیمت را میپرسیم. میگوید ۲۲ میلیون و ۸۷ هزار و ۵۰۰ تومان. همینطور این اعداد و ارقام را با بیرغبتی اعلام میکند که حتی اگر به ریال هم میگفت خریدش برای هر کسی ممکن نبود.
برندپوشی شرط پذیرش
خرید پسرک ها تمام می شود. همراهشان از مغازه خارج میشویم. به درخواستمان برای گفتن کوتاهی پاسخ مثبت میدهند. نامش کامران است. میگوید ۱۸ساله است و وقتی چشم باز کرده و یک زندگی لوکس و راحت بوده است و خریدهایش را در سفرهای خارجی انجام میدهند. او میگوید: «در طبقات مرفه جامعه، زندگی برندی، یک سبک زندگی است. شما نمیتوانید در جمعی حاضر شوید که زیر کوچکترین وسیله شخصیتان ذرهبین است، آن وقت که وسایلی را در اولویت زندگیتان بخرید. این شیوه را قبول نمیکنم، نمیخواهم بپذیرید و پذیرفته نشدهاید!»
چه این سبک زندگی را سبکی پرطرفدار در دنیا میداند: «شاید باورتان نمیشود، اما پوشش برند، لازمه یک زندگی لاکچری است و جزئی از زندگی ما میشود.»
سفارش اجناس یونیک از سوی مشتریان
همینطور که گپوگفت داریم، جلوی یک مغازه عینکفروشی میشود و میگوید: «باورتان میشود این مغازه اجناس یونیکی دارد که قیمتهایشان برای مردم عادی جامعه نجومی است، اما برای پولدارها یک قیمت عادی و معمولی است؟» برای نمونه، عینکی مردانه از برند چوب قیمت میکند، ۲۲ میلون و ۲۶۰ هزار تومان! فروشنده وقتی نگاه متحیر ما را بر عینک میبیند، از ویترین، عینک آفتابی برند «چوپارد» اصلی را معرفی میکند به قیمت ۲۱ میلیون و ۲۸۰ هزار تومان. عینکهای ورساچه، دایتا و پرادا هم که در این فروشگاه طرفداران زیادی دارد.
پاساژگردی ۲۰۰ میلیون تومانی!
قیمتهایشان حسابی بالاست. فروشنده در پاسخ به این سوال که واقعاً عینکهایتان با این قیمت مشتری هم دارد، خنده سر میدهد. سپس از میان عینکهایی که در ویترین دارد، عینکی با قاب طلایی بیرون میآورد و میگوید این عینک یونیک به قیمت 98 میلیون تومان به یکی از کشورهای ایتالیا وارد شده است. با لبخندی غرورآمیز میگوید: «گاهی یک دور زدن ساده جوانها در این پاساژها برایشان حدود ۲۰۰ میلیون تومان آب میخورد و کک هم نمیگزد، چون این سبک زندگی آنهاست!»
زندگی لاکچری پیر و جوان ندارد
حرفش پربیراه نیست. طرفداران کالاهای لوکس را فقط جوانهای بالای شهر تشکیل نمیدهند، حتی پدر و مادرهایشان هم پیرو این سبک زندگی هستند. این را میشود از خرید لوازم خانگی برند فهیمد. وارد فروشگاه صنایع دستی میشویم. مشتریانش کم و همین هم فروشنده را حسابی سرکیف آورده و میگوید: «تمام اجناسی که در مغازه به سفارش مشتری تهیه میشود. در حال بستهبندی گلدانی کوچک از جنس نقره است. قیمتش را 8 میلیون و 900 هزار تومان اعلام میکند و میگوید یکی از مشتریان نقرهای دکوراسیون منزل جدید را از تهیه کرده است. باورتان نمیشود رقمی که هزینه کرده است حدود ۴ میلیارد تومان است.»
شگفتآورتر که میگوید خیلی از مشتریان سالانه چنین هزینههایی بابت دکور زندگیشان میکنند.
کسی قیمت ندارد
یکی دیگر از مجتمعهای تجاری میرویم، در محله محمودیه، خیابان مقدس اردبیلی. اینجا هم یکی از پاتوقهای خرید برای عاشقان برندهای خارجی است. از مانتوهای برند ۴ تا ۷ میلیون تومانی گرفته تا روسریهای دو – سه میلیون تومانی! در خیلی از فروشگاههای این مجموعه هم فقط به روی خصوصیات خاص باز میشود. در کنار تمام فروشگاههای لوکسفروشی، فروشگاههای لوکس مواد غذایی هم در این میان خیرهکننده است. نان فانتزی که این روزها قیمتش را در محله های پایین شهر افزایش می دهد به نگرانی مردم برای سال های سال در این فروشگاه ها با قیمت های بالا به فروش می رسد. از گوشت بره تازه تا گوشت آهو هم در قسمت پرورشفروشی آن دیده میشود. عمده محصولات تولید شده و قیمت درج خارجی روی آن مهم نیست.
زندگی لاکچری آدمهایی که در عصرهای بهاری برای اوقات فراغت سری به این پاساژها میزند از نگرانی قیمتهاست. شاید مهمترین دغدغهشان اصل بودن برندهایی است که بهایی گزاف بابتشان به فروشندهها میدهند و آبرویی میکنند که ممکن است از بابت فیک بودن آن چیزی باشد که در مهمانیهای پرزرق و برقشان برود همراه باشد. این زندگی بدون برند هیچ لذتی برای مردمش ندارد!
از آخرین مجتمع تجاری که بیرون میزنیم دیگر خبری از روشنایی روز نیست، اما خیابان پر از نور چراغ ماشینهای گرانقیمتی است که گویا هر شب محلی برای جولان و دوردور لاکچریبازهاست. صدای سرعت گرفتن خودروها جایی است که در فضای خیابان میپیچد که رشته افکار را میبرد در حالی که زندگی آدمها زیر سقف یک آسمان در این شهر هستی.