آیا تناسخ واقعی است؟
برخی را نمی توان ثابت کرد.
برای دیگران، «دانش» تنها چیزی است که نیاز دارند.
در سال 2005 دوست اسب من اکو بخشی از هوشیاری خود را به یک بدن بچه گربه گسترش داد.
او پیشاپیش به من گفت که می آید تا با من گربه شود.
روزی که بچه گربه به دنیا آمد، از طریق تله پاتی با پرورش دهنده سیامی تماس گرفت و گفت: «اکو. دارم میام.”
همان روز صبح شنیدم که اکو به من گفت: “من کور هستم.” به او گفتم: بچه گربه ها با چشمان بسته به دنیا می آیند.
در حالی که آنها را تکان می داد با لذت کنجکاو زمزمه کرد: “من انگشتان پا دارم.”
سم اسب در واقع از نظر تشریحی یک انگشت تک پا است.
اکو چند هفته قبل به من گفته بود که بچه گربه سیامی، ماده خواهد بود و به همان غذاخوری می رسد که ویولت، دیگر سیامی من، در آنجا متولد شده است.
پرورش دهنده به راحتی توانست بچه گربه ای که اکو بود را شناسایی کند. برخی از دوستان او را در 9 هفتگی برای من انتخاب کردند.
برای 5 سال گذشته من تحت تاثیر استارلایت قرار گرفته ام.
من همچنین آنچه را که شخصاً «شواهد» حضور اکو در نقش Starlight میدانم، کشف کردم.
بدن یک گربه و یک اسب به وضوح متفاوت است. برخی از شباهت های شرح داده شده در اینجا برای تفاوت در اندازه، ساختار و گونه تنظیم شده است.
در هر مورد من جوهر فرد را مشاهده کردم.
- نور ستاره با کمر بسیار سفت و ناهماهنگی درست بالای استخوان خاجی وارد شد. این با آسیبی که اکو در آخرین سال زندگی اش داشت مطابقت داشت و ما هرگز آن را به طور کامل ترمیم نکردیم. از آن زمان با کایروپراکتیک درمان شد و در Starlight برطرف شد.
- قسمت عقبی Starlight بیشتر از یک ساختار اسبی است تا یک گربه. دامپزشک کایروپراکتیک من به من اشاره کرد.
- استارلایت فورا آهنگی را که من برای اکو می خواندم در حین سوار شدن به او تشخیص داد. این “تو ستاره درخشان من هستی” بود – اینگونه بود که اکو به من گفت نام ستاره لایت از کجا آمده است. تا زمانی که Starlight از قبل با من بود ارتباطی با آهنگ برقرار نکرده بودم. یک روز در حالی که او در آغوشم بود و چشمانش از تشخیص برق می زد، آن را با کامپیوتر بازی کردم.
- اکو عاشق پریدن کاوالتی و کنده ها و حتی شاخه های باریکی بود که روی یک مسیر قرار داشتند. پایه های تلویزیون من یک میله بین پاها دارند که بسیار شبیه کاوالتی و استارلایت است که یک بچه گربه برای سرگرمی می دود و از روی آن می پرد.
- نور ستاره مانند اکو بسیار دلسوز، شیرین و پر از شادی است. او مانند اکو بسیار ملایم و دوست داشتنی، مهربان و از نظر روحی پیشرفته است.
- استارلایت خیلی بامزه است، مخصوصاً وقتی بازیگر است. او تنها گربهای است که تا به حال دیدهام که مانند یک شخصیت کارتونی میتواند قبل از بلند شدن در جای خود شروع به دویدن کند. اکو هم حس شوخ طبعی داشت و دوست داشت من و دیگران را گول بزند.
- استارلایت از درگیری متنفر است و به جای اینکه بجنگد یا برای خودش بایستد، آنجا را ترک می کند. اکو اسب پایینی در ترتیب نوک زدن بود و با ترک موقعیت هایی که درگیری وجود داشت از درگیری جلوگیری کرد. او به جای اینکه بخواهد او را از گله بیرون کند، به سراغ اسب دیگری که مجروح شده بود، می رفت.
- اکو سم های بزرگ و محکمی برای اسبی به اندازه خودش داشت. سم اسب در واقع یک انگشت است. نور ستاره انگشتان پا به طور غیرعادی بزرگی دارد. وقتی او یک بچه گربه بود پیدا کردن پنجه های کوچکش برای بریدن بسیار سخت بود. اکنون پیدا کردن آنها آسانتر است، اما انگشتان پاهای آنها هنوز به دلیل اندازهشان قابل توجه است.
- اکو چشمان قهوه ای درشت، نرم و ملایمی داشت. نور ستاره چشمهای درشت، نرم و آبی دارد که عشق از آنها میریزد.
- اکو بیشتر اوقات سال می ریزد، که برای اسب هایی که معمولاً فقط در بهار و پاییز می ریزند غیرمعمول است. همچنین به نظر می رسد نور ستاره در تمام طول سال ساطع می شود، که برای یک گربه نیز غیرمعمول است.
- نور ستاره دوست دارد من را با لیسیدن موهایم درست کند، درست مثل یک گربه که دیگری را اصلاح می کند. اکو همیشه پوزهاش را به پشت سرم و روی موهایم تکان میداد، انگار اسبی هستم.
- اکو یک اسب خاکستری بود – یک اسب تیره رنگ که خاکستری است. نور ستاره یک گربه سیامی نقطه آبی است که رنگ غالبش خاکستری است. این ممکن است تصادفی باشد، اما از آنجایی که استارلایت ماهها قبل از تصمیمگیری در مورد این رنگ، رنگها را تغییر میداد، من معتقدم که او این انتخاب را انجام داد و پرورشدهنده تأیید کرد که برخی از بچه گربهها پس از امتحان سایههای مختلف سیامی، رنگی را که میخواهند «انتخاب» میکنند.
- وقتی اکو به من گفت که به عنوان Starlight می آید، او گفت: “حالا می توانی مرا حمل کنی.” یکی از بازیهای مورد علاقه استارلایت پریدن به داخل کیف حمل و نقل است تا بتوانم آن را از زیرزمین به طبقه بالا حمل کنم.
- وقتی ویولت و ساخارا زنده بودند، استارلایت همیشه به او اجازه میداد اول غذا بخورد، حتی اگر کاسه غذای خودش را داشت. اکو وقتی به اسبهای دیگر میخورد یکسان بود و همیشه به ترتیب نوک زدن در پایین بود. استارلایت هنوز با ملیسا که 3 سال از استارلایت کوچکتر است این کار را انجام می دهد.
- اکو و به طور کلی اسب ها ترجیح می دهند بالا بپرند تا پایین. استارلایت بدش نمیآید که روی چیزها بپرد، اما وقتی بیش از 3 تا 4 فوت قد دارد، مثل بالای یخچال، پریدن برای او دشوار است. و Starlight به سختی می تواند پریدن به ارتفاعاتی را که ملیسا آن را عادی می داند، مانند پنج فوت یا بالاتر تصور کند، زیرا او نمی تواند تصور کند که چگونه پایین می آید.
- اکو همیشه بسیار مراقب بوده است که پاهایش را فقط روی زمین محکم بگذارد، زیرا اسب ها لرزش پای خود را دوست ندارند. استارلایت به پای مطمئن بودن نیز توجه دارد. برخلاف بیشتر گربهها که عاشق پدها و بالشهای نرم هستند، او روی چیزی که زیر پایش حرکت میکند پا نمیگذارد.
همانطور که می بینید، لیست بسیار طولانی از ویژگی های مشترک استارلایت و اکو وجود دارد. در حالی که این ممکن است برای کسی “اثبات” نباشد، برای من شواهدی است که از تجربه اصلی من پشتیبانی می کند، یعنی اکو به من می گوید که به عنوان یک گربه سیامی نزد من باز می گردد.
البته من اصلا نیازی به مدرک خارجی ندارم. من می توانم احساس کنم که آنها همان موجود هستند. و این تنها چیزی است که من شخصا به آن نیاز دارم.
اسب من به عنوان یک گربه بازگشت و مرکز داخلی “تست حقیقت” من آن را تایید می کند.
از این گذشته، من با حیوانات تله پاتیک هستم، و اگر شما این را باور ندارید، خب، این انتخاب شماست. تجربیات و باورهای ما ممکن است متفاوت باشد.
من نمی خواهم چیزی را اینجا ثابت کنم. من فقط می خواهم تجربه خود را به اشتراک بگذارم.
Namaste.