Boyz N the Hood یک فیلم کلاسیک آفریقایی آمریکایی است که میتوان آن را از دریچه مسائل نژادی و جنسیتی در رسانهها به صورت انتقادی تحلیل کرد. اولین چیزی که هنگام تماشای فیلم از طریق چنین لنزی مرا تحت تأثیر قرار داد، استفاده از علائم عمومی در خیابان و محله در سراسر فیلم بود. این علائم به عنوان تقویت بصری مسیرهایی که این کودکان خردسال در محله هایی که در آن بزرگ شده بودند طی می کردند.
به عنوان مثال، بلافاصله پس از یک کارت عنوان که آماری تلخ را نشان میدهد که مستقیماً با تم Boyz N the Hood مرتبط است، یک عکس ابتدایی از یک علامت قرمز “ایست” در خیابان با هواپیما در حال پرواز در بالای سر بود که گویی برای نشان دادن بقیه چیزها. جهان همچنان مشکلاتی را که کودکان در این محله با آن روبرو هستند نادیده می گیرد.
همچنین یک تابلوی خیابان یک طرفه در پسزمینه دو عکس وجود داشت که بچهها یا در حال رفتن به مدرسه بودند یا از مدرسه میرفتند. همچنین یک علامت قرمز روشن “راه اشتباه” درست در جلوی بدن وجود داشت که به عنوان پیامی مبنی بر اینکه جرم مرتکب روش درستی برای انجام کارها نیست و همچنین یک نشانه بصری ظریف است که این کودکان یک نفر هستند. مسیری که می تواند آنها را در مسیر اشتباه زندگی هدایت کند. برای تکمیل آن، نویسنده و کارگردان مطمئن شدند که نوار زرد پلیس احتیاط را اضافه کرده اند تا به مخاطب نشان دهد که این نوع سناریوها در این فیلم و در زندگی واقعی شایسته توجه محتاطانه ما هستند. با این حال، در فیلم، بچهها نوار هشدار را نادیده گرفتند، که باعث میشود تره در چند صحنه بعدی عصبانی شود و نزد پدرش فرستاده میشود که به او یاد میدهد چگونه مراقب باشد و در نهایت او را در مسیری قرار میدهد که در آن قرار دارد. می تواند از تمام علائم هشدار دهنده ای که در این فیلم نشان داده شده و تکرار شده است که نشان می دهد تنها یک راه وجود دارد، راه اشتباه، برای زندگی و بقا در این محله بالا می رود. در اواخر فیلم، علامت دیگری وجود داشت که از بدن بچه هایی که ریکی را کشتند، برجسته بود و بر کلمه خروج تأکید می کرد. با این حال، خوشحال شدم که در انتهای فیلم یک کارت عنوان را دیدم که حاوی اطلاعات نشاطآور بود مبنی بر اینکه تری در دانشگاه مورهاوس در آتلانتا، GA حضور داشته است. استفاده از تابلوهای خیابانی، آمار و اطلاعات مکتوب همیشه در این فیلم بود. اگرچه قبلاً هرگز به آنها توجه زیادی نکرده بودم، اما ممکن است با تماشای این فیلم از یک دختر جوانتر در مراحل مختلف زندگی ام، این پیام قدرتمند را در مورد این پسرانی که در این سال بزرگ شده اند در روحیه من حک کرده باشد. این محله به زندگی نگاه می کرد.
حالا که این هفته آن را دیدم، از دیدن نقاشی دانشآموزان دبستانی که مردی سیاهپوست با تیشرت سفید را در حالی که دستهایش را در مقابل خودروی سیاه و سفید پلیسی به نظر میرسید بالا آورده بود، ناراحت شدم. این فیلم در سال 1991 تولید شد و بیش از 25 سال بعد در سال 2015، مردان سیاهپوست همچنان توسط افسران پلیس مورد آزار و اذیت وحشیانه قرار می گیرند و کشته می شوند، حتی زمانی که آنها دستان خود را در هوا بلند می کنند و هیچ اسلحه ای روی بدن یا نزدیک آنها نیست. . درد داره
از جمله کلیشه هایی که در این فیلم به آن پرداخته می شود، استفاده از واژه بومیان آمریکایی به عنوان لغزش زبان توسط یک معلم سفیدپوست آمریکایی است که به سرعت با تغییر اصطلاحات خود به بومیان آمریکایی و در عین حال اشاره به مهاجران اولیه آمریکا، اشتباه خود را اصلاح کرد.
کلیشه دیگری که در این فیلم تداوم یافته است، مرد سیاهپوست متنفر از خود است که در این فیلم به عنوان یک پلیس آفریقایی-آمریکایی به تصویر کشیده شده است که به قول خودش از “نیگا”هایی مانند تره متنفر است.
موضوع دیگری که در این فیلم مطرح شد، بر روی افراد دارای معلولیت جسمی مانند کریس کوچولو متمرکز است که در طول زندگی بزرگسالی خود روی ویلچر بوده است. فقط یک دیالوگ یک کلمه ای، “مرد…” با بیانی واقعی از ناامیدی نشان می دهد که چگونه افراد دارای معلولیت جسمی اغلب در طول یک ماموریت توسط افرادی که متحرک و نامحدود هستند کنار گذاشته می شوند، مانند صحنه ای که کریس کوچک بقیه را می بیند. یکی از دوستانش برای جستجوی افرادی که ریکی را کشته اند، می روند.
من فکر می کنم که بومیان آمریکا هنوز در رسانه ها به صورت کلیشه ای به عنوان بومیان آمریکا یاد می شوند. با این حال، فکر میکنم کلیشه مرد سیاهپوست که از خود متنفر است، امروز کمتر از گذشته تداوم یافته است. با این وجود، کلیشههای متنفر از مرد سیاهپوست جای خود را به کلیشههای دیگر درباره ویژگیهای کلیشهای مردان سیاهپوست دادهاند که در صورت عدم توجه میتوانند باعث تنفر مردان سیاهپوست از خود یا خود تحقیر شوند.
در نهایت، من فکر می کنم که اراذل و اوباش در فیلم ها اغلب هنوز به عنوان مردان آفریقایی آمریکایی و/یا اقلیت های خشن به تصویر کشیده می شوند که بیرحمانه به مردم حمله می کنند، شبیه به نقش های کلیشه ای موجود در Boyz N the Hood، که توسط شخصیت های آمریکایی آفریقایی تبار کوچکتر مانند پسران نوجوان بازی می شود. باند نشان داده می شود که چه کسی فوتبال ریکی را در کودکی دزدیده است.